۱۳۹۵ آذر ۲۴, چهارشنبه

ذوقزدگی و حسرت به دلی مجاهدین !

بلافاصله بعد از برنده شدن دونالد ترامپ در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا، مجاهدین به طور ناشیانه ای با شتاب و با ذوقزدگی بچگانه ای شروع کردند به پز دادن که بله قرار است امریکاییهایی که ما با آنها رفت و آمد داریم وزیر و وکیل بشوند، و چنین و چنان کنند!

مجاهدین به همین میران بسنده نکرده و اسم چند نفر و از جمله بدنامترین و جنگ طلبترین و هارترین عناصر حزب جمهوریخواه مانند رودی جولیانی، جان مک کین، جان بولتن و . . . را نیز به میان آوردند و حسابی کیفور بودند. آنها تبلیغ میکردند که جولیانی وزیر خارجه آمریکا خواهد شد و مک کین معاونت وزیر خارجه را به عهده میگیرد!

این رفتار ناشیانه، لوس و نامتعارف مجاهدین که قبل از هر چیز بیان آرزوهایشان و حاکی از انزوا و ورشکستگی مفرط سیاسی اجتماعی آنها است به جایی رسید که مدعی شدند که این احتمال بعید، یعنی به قدرت رسیدن مشتی آمریکایی بازنشسته و پیر و فرتوت، رژیم را نیز به وحشت انداحته و سراپای نظام جهل و جنایت را میلرزاند! و احتمالا برای این که رژیم را بیشتر بترسانند کلی مطلب نوشتند و عکسهای این افراد، بخصوص عکس آنهایی که با مریم رجوی گرفته بودند و همچنین عکس جان بولتون با سبیلهای آویخته را در سایتهای خود به نمایش گذاشتند. بولتون که احتمالا جوگیر شده بود نیز طینت جنگ طلباه خود را به نمایش گذاشت و نسنجیده پیشنهاد کرد که "دونالد ترامپ باید در روز اول کاری خود برجام را لغو کند!"

مجاهدین بی محابا و گز نکرده نوشتند "با انتخاب دونالد ترامپ، دوران مماشات بى در و پيكر امريكا در قبال رژيم خمينى به پايان خود رسيد. اين خود حلقه ديگر در مرحله سرنگونى بود كه نياز به آن خيلى احساس ميشد. . .  دولت ترامپت تمايل شديد به آن دارد كه تمام دستاوردها و سياستهاى اوباما را ١٨٠ درجه به عكس كند. اگر دوران اوباما براى رژيم به گفته اى طلايى بود، سياست ترامپت در قبال رژيم ميبايست كه در بنيان متضاد باشد. لطافت دوران اوباما جاى خود را به تحكم خواهد داد. تحكم در عمل يعنى تضعیف سپاه و بسيج.  "

مجاهدین که به هر حشیشی میاویزند تا شاید به قولی "آب راکدشان" تکانی بخورد، اضافه میکنند که "افراد شناخته شده خيلى نزديك به ترامپ (مثل جولياني و گينگريج) داراى شناختى نزديك از رژيم آخوندى هستند و خواهان شديدترين و قاطعترين سياستها در قبال رژيم- تا سر حد سرنگونى و تغيير رژيم، هستند." ظاهرا سیستم عصبی و مشاعر رهبری مجاهدین بعد از مسعود رجوی از هم پاشیده و قادر به دیدن واقعیتها نیستند. اینها در خارج کشور به زندگی انگلی خودشان مشغولند و انتظار دارند جولیانی و گینگریج بیایند و رژیم را برای آنها سرنگون کنند.!

اکنون تا اینجا و بعد از گذشت 5 هفته از پیروزی ترامپ، همه حساب و کتابهای نادرست مجاهدین یکجا نقش برآب شده و ذوقزدگی آنها به حسرت به دلی آزار دهنده ای تبدیل شده است. ترامپ حتی یک نفر از آنهایی را که مجاهدین از سر استیصال و ناگزیری منتظر بودند که همراه تیم ترامپ به کاخ سفید بروند وارد کابینه خود نکرد. این افراد که مجاهدین با پول و هدایای سنگین، آنها را به گردهمایی های خود میآورند به قدری بد نام و منفور هستند که حتی ترامپ هم نتوانست آنها را به کابینه خود راه دهد.

اخیرا بعد از این که ترامپ وزیر خارجه خود یعنی رکس تیلرسون را به کنگره معرفی نمود و معلوم شد که گویا جان بولتون نیز قرار است معاون او باشد، گری سیک از اعضای شورای امنیت ملی آمریکا در دوران ریاست جمهوری جرالد فورد، کارتر و ریگان، در مصاحبه ای با بی بی سی فارسی علنا گفت که احتمال معاونت وزارت خارجه برای جان بولتون، بسیاری را حتی در حزب جمهوریخواه ناراحت و عصبانی کرده است.   

در مورد تیلرسون و این که درباره ایران چه فکر میکند، داده چندانی در دست نیست. با این حال او یک بیزنس‌من است و در خبرها بود که ایران را کشوری با منابع عظیم میداند و پیش از انقلاب یعنی در سال 1341 نیز شرکتی با نام تجاری ESSO در ایران راه اندازی کرد که اکنون به شرکت نفت بهران تبدیل شده و بنیاد مستضعفان، بانک سینا و شرکت سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی کارکنان صنعت نفت سهامداران عمده آن هستند. تیلرسون که در حال حاضر منتظر است ببیند که آیا راهی برای رفتن شرکت‌های آمریکایی به ایران باز می شود یا نه، با تحریم ایران مخالف است، اهل معامله است و می‌خواهد هر حوزه نفتی و البته گازی بلااستفاده را به بهره برداری برساند. شاید بر خلاف تصور، انتخاب او برای ایران، یا حداقل برای صنعت نفت ایران، خبر بدی نباشد.

ذوقزدگی بیجا و البته ناشیگری و به اصطلاح اشتباه محاسبه از طرف مجاهدین تنها به آمدن ترامپ در آمریکا محدود نمیشود. این روال کار مجاهدین بوده که همواره به دلیل بی پایه بودن و انزوای سیاسی و از آنجا که به گفته مسعود رجوی "همه اش" را میخواسته و "زودش" را میخواسته، و "خوبش" را میخواسته، با دستپاچگی و فرصت طلبی روی اسب مرده شرط بسته و همیشه بور شده اند. برای مثال در مبازات انتخاباتی پیشین فرانسه در مقابل نیکلا سرکوزی، جانب خانم سگولان رویال را گرفتند و ناکام ماندند. در عراق فرصت طلبانه جانب ایاد العلاوی را گرفتند، و شکست خوردند، در مصر نیز برای کودتای السیسی هورا کشیدند، سقوط قذافی را "قدر" لیبی نامیدند و در سوریه از جریان موهومی به نام ارتش آزاد دفاع کردند! با این حال مجاهدین از اتکاء به نفس خنده داری نیز برخورداند و مدعی اند که جنبشهای مثلا آزادیبخش در منطقه آنها را کپی میکنند.

بهر حال این فرجام نیرویی سیاسی است که به اعتماد نیروهای خودی خیانت میکند، دروغ میگوید، کیش شخصیت به راه میاندازد، حرمسرا درست میکند و در نهایت ناگزیر میشود که در آوارگی خارج کشور چشمش به دست جنگ طلبترین و هارترین فراکسیونهای امپریالیستی باشد تا شاید از نظر سیاسی چیزی نصیبش گردد.

تحریریه صدا